تلنگر!
هوالعشق
امام خمینی (ره): بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود...
یک روز پای این انقلاب مرد و زن در صحنه بودند و "دباغ ها" و "حدیدچی ها" شکنجه ها تحمل کردند و خون "نواب ها" و "دیالمه ها" ریخته شد...
انقلاب اسلامی پا گرفت اما جنگ شد و باز هم احساس وظیفه و مرد هایمان عشق به فرزند و همسران جوانشان را زیر پا گذاشتند و خون "خرازی ها" و "برونسی ها" ریخته شد و براستی که نوای همسرانشان با وجود غم سنگین بجای ناله و زاری جز استقامت نبود...
جنگ تمام شد و به آرامش رسیدیم اما ما بودیم و کشوری با شهر هایی ویران و دست خالی
این بار سرمایه های جنگمان "همدانی ها" و "کاظمی ها" و "تهرانی مقدم ها" بار وظیفه را به دوش کشیدند و شبانه روز جان بر کف در میدان جهادی دیگر حاضر شدند و مزدشان را (شهادت) در دهه ی هشتاد و نود در جبهه ای دیگر گرفتند...
زمانی که از شهادت خبری نبود!
به اواخر دهه ی هشتاد و سال نود رسیدیم و مردانی دیگر از جنس علم از جنس "ما میتوانیم" پا به عرصه ی وظیفه گذاشتند و "شهریاری ها"،"علیمحمدی ها" و "احمدی روشن ها" و "رضایی نژاد ها" شدند مصداق حدیث پیامبر خاتممان : اگر علم در ثریا هم باشد، مردمانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت.
و خونشان شد چاشنی جهاد و حرکت علمی در ایرانمان
و حال مدافعان حرم! اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا که ایمانشان حد و مرز نشناخت و احساس وظیفه شان در سن و سال نگنجید و "حاج رضا فرزانه" , "محمودرضا بیضایی" , "مصطفی صدرزاده" , "رسول خلیلی" و "محمدرضا دهقان" شدند علمداران پا برجایی اسلام و این انقلاب...
آنها با خونشان پای بندی به ولایتشان را امضا کردند و ثابت کردند برای دفاع از انقلاب اسلامی و اطاعت فرمان "رهبر" از "جان" هم میگذرند!
و حالا رفیق!
من ماندم و تو!
وظیفه چیست؟
عمل کجاست؟
پای انقلابمان ایستاده ایم؟؟ یا فقط...
22 بهمن
اطاعت از فرمان رهبر
فردا همه می آییم